مهنا زندگی مامان و بابامهنا زندگی مامان و بابا، تا این لحظه: 9 سال و 11 ماه و 1 روز سن داره
مامانيماماني، تا این لحظه: 34 سال و 8 ماه و 29 روز سن داره
باباييبابايي، تا این لحظه: 37 سال و 5 ماه و 1 روز سن داره

مهنـــــا زندگـــ ـی مــامــان و بــابــا

روزپدرمبارك

                     … دخـتــَــر کـه بــاشی میـدونـی اَوّلــــیـن عِشــق زنـدگیـتــ پـــِدرتـه دخـتــَــر کـه بــآشی میـدونـی مُحکــَم تــَریـن پَنــآهگــاه دنیــآ آغــوش گــَرم پـــِدرتـه دخـتــَــر کـه بــآشی میـدونـی مــَردانــه تـَریـن دستــی کـه مـیتونی تو دستـِـت بگیـــری و دیگـه اَز هـــیچی نَتــَرسی دســــتای گَرم وَ مِهـــــرَبون پـــِدرتـه هَر کـجای دنیـا هم بـــاشی چه بـاشه چـه نبــاشه قَویتــریـن فِرشتــه ی نِگهبـــان پـــِدرته .                       ...
13 ارديبهشت 1394

اولین سال مادرشدنم

                                       بارانی از عشق و نَمی هم ستاره ارزانی تویی که در تبار معصومانه‌ی نگاهت، چشمان خسته‌ی من ستاره می‌چیند. خوش‌آهنگ‌ترین نغمه‌های هستی نثار قلب خسته و صبورت. روزِ به اوج نشستنت مبارک . . . مادر که میشوی ... تمام زندگیت میشود پر از التماس و خواهش از خـــــدا برای عاقبت بخیر شدن فرزندت ... مادر که میشوی ... بهترین هدیه برایت میشود سلامتی جسم و روح بچه ات ... مادر که میشوی ... بیشتر فکر میکنی به مادرت ، مادر بزرگت و مادر مادربزرگت ...
22 فروردين 1394

نوروز94

سلام ملوسک خانوم سال نو مبارک عزیزم نشد زودتر بیام و بنویسم  امسال اولین عید شما هست و من وبابایی خیلی خوشحال بودیم که امسال کنارمابودی و سالمون با تو نو  شد پارسال سرسفره هفت سین دعا میکردیم که شما سالم باشی و به جزاین چیزی ازخدا نخواستیم و خدارو بابت هدیه بزرگش شکر میکنیم  خوب اول ازهمه بریم سراغ خونه تکونی عید که باوجود شما وروجک خانوم به سختی تموم شد و نصفه کاره سره همش کردیم آخه شما اصلا نزاشتی من کاری کنم فقط دوتا جمعه که بابایی خونه بو پرده هارو شستیم و گردگیری و مرتب کردن خونه شب سال تحویلم پابه پای ما بیدارموندی و ساعت یک شب حموم کردی و پای سفره پیش مانشستی که خیلی شیرین و لذت بخش بود اینم عکس سفره هفت...
16 فروردين 1394

روزای 9ماهگی و قبل از عید

سلام شیرین عسل مامان این پست رو خیلی وقته اماده کرده بودم ولی وقت نمیشد کاملش کنم عزیزم تو نه ماهگی دوتا دندونای بالات کامل شدن و خداروشکرزیاد اذیت نشدی ولی بعدازچندروزاسهال شدی و کم اشتها و ضعیف که دیدم بازم ازبالا صاحب دوتا مروارید دیگه شدی که این دوتا بیشتراذیتت کردوالان 6تا دندون خوشگل داری عشق مامان تو این ماه واضح کلمات مامان و بابا رومیگی و وقتی بابا ازسرکارمیاد تا صدای کلید رو تو درمیشنوی سریع به طرف درمیری و بابا بابا میگی و میری بغل باباییت و تا چنددقیقه حتی اجازه نمیدی بابات لباساش رو دربیاره هم چنان سعی میکنی سرپا وایسی و تمرین میکنی یاد گرفتی همه کشوها رو بازکنی و وقتی لباسی تو خونه میبینی سعی میکنی تنت کنی و عاشق خوردن کا...
16 فروردين 1394

نه ماهگیت مبارک

ماهگیت مبارک نفسم سلام دخترنازم دخترنه ماهه ی من عزیزم نه ماهه شدنت مبارک دیگه واسه خودت خانوم شدی و چیزی به یک سالگیت نمونده چقذرزود گذشت یاد انتظارنه ماهه واسه تولدت افتادم چه دوران شیرینی بود و الان کنارمی و خداروشکرمیکنم  خوب ازاتفاقای این ماه بگم که به خاطر مسافرت نتونستم به موقع وبلاگت رو اپ کنم 19بهمن ماه وقتی 8ماهو6روزه بودی به همرا بابایی و عموها رفتیم ملایرعروسی و چندروزموندیم وهواسرد بود و بارون میومدو رفتیم پارک و ازاین هوابی بارونی لذت بردیم واینجا هم که دیگه معلومه بله دخترم شما یادگرفتی زبونت رو بیرون بیاری و گاهی صداهم درمیاری بعدازمسافرت برگشتیم خونمون و شمادرتلاش بودی که رو پاهات بایستی و دست ازتلاش ب...
18 اسفند 1393

هشت ماهگیت مبارک

  ماهگیت مبارگ  گل نازم  فدای خنده خوشگلت بشم شمادوروزه که وارد نهمین ماه  ازتولدت شدی و این روزا به سرعت باد دارن میگذرن من وبابایی دلمون میخواد بیشترین لذت رو ازاین روزا ببریم عزیزم این ماه خیلی کارا یادگرفتی چندبارخودت تنهایی ازتخت و ورودی آشپزخونه پایین اومدی و من و بابایی کلی تعجب کردیم شبا توخواب روبه شکم میخوابی و ازاون بچه هایی هستی که تاصبح هی وول میخورن منم بیدارمیشم و تغییر حالتت میدم جلوی موهاتم یه کم کوتاه کردم و  تاالان این سومین باره که موهای نازت رو کوتاه میکنم جوجو خوشگلم چندروزپیش میخواستم برات فرنی درست کنم شما نمیزاشتی واسه اینکه سرگرم یشی قوطی شیرخشکت رو دادم دستت که باهاش بازی کنی بع...
14 بهمن 1393

جشن دندونی

سلام گلم بالاخره روزپنجشنبه دوم بهمن ماه جشن دندونی شما برگزارشدکه به همین دلیل مامان عزیزو بابابزرگ ازملایراومدن و مامان عزیزبرات اش پخت و منم بقبه کارهاروانجام دادم مهمونامون کم بودن 10نفرولی خیلی خوش گدشت و یه جشن خانوادگی برگزارکردیم که برات به یادگاربمونه تمام تزینات جشنتم خودم انجام دادم و ایشالله تولدیکسالگیت رو مفصل تربرگزارکنیم عزیزم واما بریم سراغ عکسها: اول مرواریدای خوشگلت دخملی قبا ازورودمهمونا خوش امدگویی درب ورودی ریسه هپی و اسم قشنگت دوتا شعردندونی واماقسمت خوشمزه که شامل اش دندونی ژله اکواریوم سالادالویه به شکل دندون و کیک ...
5 بهمن 1393

این روزهای من و مهنا

سلام گل خانومم فدات بشم امروز5بهمن ماهه و شماهفت ماه و بیست و سه روزه ای دخترشیطون من ماشالله ازصبح که بیدارمیشی همش درحال بازی و روزی 100بارکل خونه رو میچرخی و انرزی کم نمیاری ماشالله دیگه کامل رو پاهات وایمیستی و همین روزاس که راه بری همه میگن زود راه میوفتی تو رورویک که زیادنمیشینی و به تابتم زیادعلاقه نداری بعداز10دقیقه حوصلت سرمیره تو کل خونه اثردستهای خوشگل و کوچولوت پیداست و من روزی چندباردستمال به دست کل وسایل رو پاک میکنم ازپیشرفت های این ماهت اینکه دست دستی رویادگرفتی و تاصدای اهنگ میشنوی ذست میزنی و هروقت وارد آشپزخونه میشی ناحوداگاه شروع میکنی به دست زدن منم میخندم و بهت میگم مامانی مگه عروسی اومدی وجلوی اجاق گازمیشینی و با عکس ...
5 بهمن 1393

رویش اولین مروارید

                                                         سلام سلام صد تا سلام                                                  من اومدم با دندونام                                                   میخوام نشونتون بدم        ...
18 دی 1393