مهنا زندگی مامان و بابامهنا زندگی مامان و بابا، تا این لحظه: 9 سال و 11 ماه و 16 روز سن داره
مامانيماماني، تا این لحظه: 34 سال و 9 ماه و 13 روز سن داره
باباييبابايي، تا این لحظه: 37 سال و 5 ماه و 16 روز سن داره

مهنـــــا زندگـــ ـی مــامــان و بــابــا

هفته 31بارداری وشروع ماه هشتم

سلام جیگرطلا چطوری خانومی؟ دیروز١٥فروردین هفت ماهگیت تموم شدووارد ماه  شدی دیروز ازملایر اومدیم خونه خودمون خیلی خوش گذشت شما هم دختر خوبی بودی و مامانی اصلا اذیت نشد فقط موقع برگشت تو ماشین یه کم کمرم درد گرفت که اونم فدای سرت اونجا خونه همه فامیل رفتیم و همه از تو حرف می زدن هوا هم خیلی سرد بود اصلا انگار نه انگار که بهار اومده فکرکنم دفعه بعد با هم بریم چون دیگه تا به دنیا نیای دیگه نمیتونم جایی برم   سیزده به در هم خوب بود اما برخلاف هر سال من یه جا نشسته بودم وبقیه مخصوصا بابایی بازی می کردن   غروبشم که بارون اومد ومجبور شدیم برگردیم خونه ولی در کل خیلی خوش ...
11 ارديبهشت 1393

سونوگرافي هفته 31

سلام دخمل نازم ديروز رفتم سونوگرافي و صداي قلب نازت روشنيدم ولي نتونستم ببينمت قربونت برم وزنت 1550گرم بود و خداروشكر همه   چي خوب وطبيعي بود بعدشم رفتم مطب دكتر كه اونجام باز صداي قلبت رو   شنيدم امروز صبح خواب بودم كه با يه ضربه محكم شما از خواب پريدم البته يه كمم دردم   اومد ها... بعدشم شروع كردي به سكسه كردن افرين به دخملم كه اينقدر قوي   شده ...
11 ارديبهشت 1393

هفته 32 بارداري

                                                                                        سلام وروجك مامان   الان 32 هفته ودوروزه كه من وتو با هميم و من از لحظه لحظه بودن با تو لذت مي برم اين روزا هم كه حس...
11 ارديبهشت 1393

هفته 33بارداری

                                                                                                           &nbs...
11 ارديبهشت 1393

خروپف ماماني

سلام خانومي چطوري عسلم امروز ميخوام ماجراي خروپف كردنم رو برات تعريف كنم من كلا آدم بد خوابي هستم يعني از بچگي اينجوري بودم تو اتاقي كه يكي ديگه ام بود نميخوابيدم يا اگه صداي تيك تيك ساعت يا صداي شير اب يا صداي خروپف ميومدخوابم نمي برد خوابمم خيلي سبكه يعني يكي از كنارم رد بشه بيدارم                     باباييت بيچاره كه ديگه كلافه شده  به صداي نفس كشيدنشم گير ميدم بهش ميگم تو بلندنفس ميكشي تااينكه چندشب پيش بابايي بهم گفت تو خواب خروپف ميكنم از اون اسرار واز من انكار ميگفت اي كاش ازت فيلم ميگرفتم منم...
11 ارديبهشت 1393

هنوزم سرماخوردگيم خوب نشده

سلام دخمل نازم چطوري عزيزم؟ اين روزا شيطوت تر شدي و تكوناتم خدارو شكر بيشتر شده همين الانم داري تو دل ماماني بالا و پايين مي پري منم كلي برات ذوق مي كنم                                                                        دخترم ماماني هنوز سرما خوردگيش خوب نشده امروز صبح با گوش درد از خ...
11 ارديبهشت 1393

واما فردا...

سلام دخمل طلا خبر خبر مامان جون اینا فردا میان اهواز قرار بود واسه عید بیان ولی تصمیمشون عوض شد زینب کوچولو ومامانشم باهاشون میان وسایل خوشگلتم میارن وای که چقدر کار داریم هم چیدن وسایل شما هم خرید واسه جشن اخه قراره جمعه یه جشن خانوادگی بگیریم البته دایی ها و زندایی هات ملایرن و نیستن خاله و عمه هم که نداری نه بابایی خواهر داره نه من فقط عموهات هستن ولی عیب نداره همینم خوبه وقتی وسایلت رو چیدیم میام و عکساشو واست می زارم   راستی امشب رفتیم تولد یکسالگی آراد کوچولو نی نی آراد همش خوابش میومد و به زور چشماش باز بود عریز دلم انشالله تولد یکسالگی خودت ...
11 ارديبهشت 1393

هفته 30بارداري و سفر به ملاير

سلام عروسك مامان چطوري وروجك   امروزجمعه 8فروردين بود وواردهفته شدي به اميد خدافقط هفته ديگه مونده تا بياي بغل ماماني بابايي ديگه خسته شده همش ميگه پس كي مياي تو اين هفته وزنت حدود 1360 گرم وقدت 39سانته  وقتي بيداري همش در حال تكون خوردني منم لذت مي برم عموبهروز اينا از تهران اومدن و اين چندروزه همش پيششون بوديم ديشبم مهمون خونه ما بودن كه غذاازبيرون گرفتيم و بقيه كارا هم بابايي كرد كه دخملش ومامانيش اذيت نشن فردا هم قراره اين چندروزه باقيمونده عيد رو بريم ملاير وقتي برگشتيم ميام وخاطرات ملايرم برات ميگم دخمل نازم دوستت دارم ...
11 ارديبهشت 1393

هفته 28 بارداری

سلام دخمل مامان چطوری عزیزم میدونم که خوبی اینو از لگدای محکمی که به دل مامانی می زنی می فهمم جوجه کوچولوی من امروز رفتم دکتر واسه چکاب ماهیانه الان ٢٧ هفته و ٣روزه که تو شکمم مامانی هستی این ماه وزنم ٤کیلو اضافه شده بودکه خانوم دکتر گفت زیاده و نباید تو ایام عید شیرینی بخورم ولی دست خودم نیست که زیادی گشنم میشه فشارمم ١٠ بوددکتر برام سونوگرای نوشت که بدونم وزن شما چقدر شده که احتمالا بعد از تعطیلات عید انجامش بدم راستی در مورد سفرازشون پرسیدم اخه قراره آخرای عیدبریم ملایر ولی می ترسیدم خطرناک باشه که  دکتر گفت مشکلی نیست فقط مواظب خودم باشم امسال به بابایی گفتم یه دونه ماهی کو...
11 ارديبهشت 1393

34هفتگي

سلام ناناس مامان هفتگي ت  مبارك اين هفته هم به خوبي و خوشي گذشت و   وارد هفته 35شديم و داريم به لحظه اومدنت نزديك ميشيم اين روزا يه كم استرس دارم همش نگرانم هم فكر ميكنم نكنه خوب رشد نكني و كوچولو باشي اخه به نظر خودم با اينكه نزديكه وارد ماه نهم بشيم ولي شكمم نسبتا كوچيكه  نميدونم چرا اين حس رو دارم با اينكه خيلي جاها خوندم ربطي نداره ولي بازم نگرانم                                            &nb...
11 ارديبهشت 1393