هنوزم سرماخوردگيم خوب نشده
سلام دخمل نازمچطوري عزيزم؟ اين روزا شيطوت تر شدي و تكوناتم خدارو شكر بيشتر شده همين الانم داري تو دل ماماني بالا و پايين مي پريمنم كلي برات ذوق مي كنم
دخترم ماماني هنوز سرما خوردگيش خوب نشده امروز صبح با گوش درد از خواب بيدار شدم حس كردم دندونامم درد ميكنن صبحانه خوردم و مسواك زدم ولي گوش دردم هم چنان ادامه داشت زنگ زدم بابايي و اونم گفت سريع برو دكتر
رفتم درمانگاه محلمون خوشبختانه خلوت بود دكتر برام قرص و آمپول نوشت البته بهش گقتم كه باردارم و ايشونم طبق اين بهم دارو داداومدم خونه كمي استراحت كردم
امروز عصر تخت و كمدت رو اوردن بالاخره آماده شد باباي هم تا الان داشت تختت رو مي بست اجازه هم نمي داد من كمكش كنم ولي يه مشكل كوچولو هستخونه ي ما يه دونه اتاق خواب داره مجبور شديم تخت تو هم بزاريم كنار تخت خودمون البته جا گرفت ولي من دلم مي خواست خونمون يه كم بزرگتر بود و مي تونستم برات يه اتاق خوشگل بچينم
ولي بازم خدا رو شكر من كه راضي ام اين خونمون رو خيلي دوس دارم چون بعد از عروسيمون اومديم اينجا و بعد مدت كمي خريديمش واين خيلي شيرين بود
راستي قرار شد مامان جون اينا واسه سوم يا چهارم عيد بيان و وسايلت رو بيارن من كه تا اون موقع طاقتم ميره
عشق مامان هر روز بيشتر از روز قبل بهت عادت مي كنم و دلم مي خواد زودتر روي ماهت رو ببينم دوستت دارم ناز گلم