تست قند خون
سلام جيگمل ماماني چطوري دختر نازم
اين روزا تو دل مامان در حال بازي كردني و كم كم داري بزرگ و بزرگتر ميشي تا هر چي زودتر بياي تو بغل ماماني
دختر نازم دو روز پيش با زن عمو سحر رفتيم آزمايشگاه واسه تست قند خون اخه زن عمو سحرم يه ني ني دختر بارداره و از تو يه ماه بزرگتره و قراره با هم همبازي بشين وقتي رسيديم آزمايشگاه ازمون سه بار خون گرفتن زن عموت حالش بد شد ولي من تونستم تحمل كنم "البته با روداري"جواب آزمايشم هم فردا حاضر ميشه
راستي چند روز پيش با بابايي رفته بوديم بازار محلمون كه من يه عروسك خوشگل قورباغه اي پشت ويترين يه مغازه ديدم و ازش خوشم اومد و كلي براش ذوق كردم امروز بابايي كه از سر كار اومد خونه يه چيزي دستش بود كه از من خواست حدس بزنم چيه ....بلـــــــــــــــــه همون عروسك رو برام خريده بودبين خودمون بمونه من عاشق عروسكم و كلي براشون ذوق مي كنم البته تو كه بياي همه عروسكام مال تو ميشه اينم عكسش دست بابا مهدي درد نكنه
ناناز مامان هر روز باهات حرف مي زنم و به ارومي به شكمم ضربه مي زنم تو هم عكس والعمل نشون ميدي و با تكون خوردنت جوابمو ميدي خيلي حس قشنگيه بابايي هم باهات حرف مي زنه اما يواش و درگوشي كه من نفهممملوس مامان زودي بزرگ شو و بيا پيشم كه بدجور منتظرتم مهنــــــــاي مـــــامــــــان