شش ماهگیت مبارک
ماهگیت مبارک ماه من
فرشته کوچولوی من الان شما شش ماهت کامل شدو نیم ساله شدی قربونت برم که شش ماهه زندگیمون رو غرق در شادی کردی و صدای خنده و گریت فضای خونمون رو پرکرده عزیزم امروزباهم رفتیم مرکزبهداشت برای چکاب و زدن واکسن که شما خواب بودی حتی وقتی لباسات رو پوشیدم بیدارنشدی آخه یه کم سرماخوردگی داری و بی حالی وقتی رسیدیم بیدارشدی اول رفتیم برای کنترل قدووزن که وزنت نسبت به ماهه پیش 500گرم اضافه شده بود که من انتظارش رو نداشتم آخه مامانی شما خیلی بد غدایی و به زور شیر میخوری ولی خوب بازم خوب بود بعدشم که نوبت واکسن که گریه کردی و اشکت دراومد و با التماس منو نگاه میکردی و محکم دستاتو گرفته بودم ولی زودی اروم شدی االانم که قطره خوردی و خوابیدی و گفتن احتمال داره تب کنی و باید پای چپت رو حوله داغ بزارم خداکنه زیاد اذیت نشی و تب نکنی .
اینم عکست بعداززدن واکسن
امروزم تولد بابایی هست و ازاونجایی که من تنهایی نمیتونم با شما برم بیرون قراره وقتی بابایی اومد بریم و کیک تولدش و ماهگرد شمارو بخریم و جشن بگیریم.ومن ازطرف خودم و شما تولد بابایی رو تبریک میگم و ازخدا میخوام سایه اش رو همیشه بالای سر ما نگه داره.
همسر گلم دوستت دارم تولدت مبارک...