پنج ماهگیت مبارک
سلام نفس مامان ماهگیت مبارک البته باسه روزتاخیرآخه مامان عزیز اینا اومدن و این چندروز سرمون گرمه و به خاطرماه محرم و مراسم وقت نکردم بیام شما هم که شیطنتات زیاد شده و کلا یکی باید همش مواظبت باشه و بهت رسیدگی کنه چند شبه که باگریه ازخواب بیدارمیشی و بایدتوبغلم بگیرمت تا دوباره خوابت ببره قبلا تا صبح میخوابیدی و برای شیرخوردن بیدارمیشدی خودمون چشمت زدیم اخه همه جا میگفتیم مهنا تا صبح میخوابه و اصلا گریه نمیکنه . به سمت جلو حرکت میکنی و کامل اشیا رو تو دستت میگیری وبیرون رفتن و دوست داری مخصوصا بازاراگرم شب باشه به چراغای خیابون نگاه میکنی و ذوق میکنی عاشق بازی کردن با بابایی هستی دیگه غریبگی نمیکنی و بیرون رفتن برامون راحتر شده ولــــــــــــــــی هم چنان بدغذایی و علاقه به خوردن نداری همیشه سر این موضوع با هم جدال داریم.
نفسم از این ماه به تجویزدکتربهت قطره آهن میدم که خیلی بدمزه هست ولی خوب چاره ای نیست چکاب 5ماهگیتم به خاطر تعطیلات چندروز زودتررفتیم پوره سیب زمینی و سوپ هم یه غذاهات اضافه شد.
خانوم گلم دوستت دارم یه دنیا
حالا چندتا از عکسای این ماهت
مهنا ناناز تو خواب ناز
اینجا شب عاشوراست که برات پیشونی بندت رو زدم
اینجام شب شام غریبان تو بین الحرمین اهواز
گذاشتمت تو تختت تا باعروسکات سرگرم بشی که مامان عزیزصدام زدو با این صحنه مواجه شدم که شما وروجک جوراب یکی از عروسکات رودر آورده بوذی تو دهنت کرده بودی
خوشگل خانوم با یه ژست خوشگل
اینجام امشبه که خونه مامان بزرگ دعوت بودیم و شما زحمت کشیدی و کمکشون سالاد درست کردی