شیطنت های مهنا گلی و کارهای جدیدش
سلام عسلم جونم نفسم قربونت برم آخه تو این همه انرژی رو از کجا میاری ماشالله یه لحظه اروم وبیکار نیستی یا داری آواز میخونی یا تلاش میکنی حرکت کنی و چهار دست و پا بری علاقه خواصی به تشک تعویضت داری وقتی میخوام پوشکت و عوض کنم سریع برمیگردی و با تشکت بازی میکنی و اگه ازت بگیرمش گریه میکنی الان دیگه کامل میتونی حرکت کنی و جلو بری و بچرخی اگه چیزی جلوت بزاریم اینقدر تلاش میکنی تا بهش برسی ازت فیلمم گرفتم کلا هرچی شیر میخوری میسوزه وقتایی که خوابت میاد چشماتو میمالی و دورچشمات قرمز میشه بیشتر موقع ها رو پاهای من یا بابا میخوابی خوابتم خیلی سبکه با کوچکترین صدایی بیدارمیشی وقتی صدات میزنیم برمیگردی و نگاه میکنی و اسم خودت رو میشناسی نازگل مامان با لبهات ادا در میاری و لب پایینیت رو میخوری و کلی بامزه میشی وقتی باهات بازی میکنیم و سرحالی بلند میخندی و جیغ میکشی و همیشه رو دل بابایی میشینی پاهاتو تو دهنش میکنی و خودتم ذوق میکنی آب دهنتم که دیگه نگو چشمه روونیه واسه خودش مصرف دستمال کاغذیمون کلی رفته بالایقه لباساتم که همیشه خیسن وقتی برات پیشبند میبندم فایده ای نذاره چون اونم همیشه تو دهنته
عزیزم محرم نزدیکه و من تقریبا هرسال این موقع میرفتم ملایر ولی امسال چون شما کوچولویی و اونجاهم سرده نمیریم و مامان عزیز اینا میان اینجا آخه من دوست ندارم نازگلم اذیت بشه
اینم چندتا از عکسای چهارو نیم ماهگیت
درحال خوردن غذا(اینقدی که رو لباسات میریزی و تف میکنی بیرون نمیخوری ولی خوب من دست از تلاش برنمیدارم)
درحال خوردن موز(البته نخوردی ها مزه کردی)
دخملی درحال تعجب
وبعدشم یه خنده ی خوشگل
اینجام تیپ زدی بریم خونه مامان زن عمو مولودی و سفره (که اونجا دختر خوبی بودی و کلی بازی کردی و مامانی اصلا اذیت نشد)