مهنا زندگی مامان و بابامهنا زندگی مامان و بابا، تا این لحظه: 9 سال و 10 ماه و 29 روز سن داره
مامانيماماني، تا این لحظه: 34 سال و 8 ماه و 26 روز سن داره
باباييبابايي، تا این لحظه: 37 سال و 4 ماه و 29 روز سن داره

مهنـــــا زندگـــ ـی مــامــان و بــابــا

یک هفته دیگه ...

1393/3/5 13:12
نویسنده : مامان مهنا
370 بازدید
اشتراک گذاری

سلام دخترنازم

امروز ميخوام برات از روزاي گذشته بگم من و بابايي 4فروردين 88باهم عقدكرديم و بعد از يك سال و نيم يعني 29شهريور89زندگي مشتركمون رو شروع كرديم خدا رو شكرروزاي زندگيمون به خوبي و خوشي سپري ميشد و من وبابايي هر روز بيشتر از قبل با هم احساس خوشبختي ميكرديم ولي خوب جاي يه ني ني ناز و خوشگل تو زندگيمون خالي بود ولي دوست نداشتيم عجله كنيم دلمون ميخواست بابرنامه ريزي پيش بريم وقتي حس كرديم از پس اين زندگي بر بيايم ني ني مونو به اين دنيا دعوت كنيم تا وقتي اومد هيچ كمبودي نداشته باشه چه از نظر مادي چه معنوي پریسا دنیای شکلک ها   www.sheklakveblag.blogfa.com/

 

 

خلاصه بعد از 3سال زندگي مشترك احساس كرديم كه ديگه جاي يه بچه كه صداي خنده هاش و بازي كردنش تو خونه بپيچه كمه كه بعداز چند ماه خدا جونم شما رو به من وبابايي هديه داد.

 

 

حس عجيبي دارم هفته ديگه اين موقع دختر نازم كنارم خوابيده و نه ماه بارداري من تموم شده چقدر زود گذشت ...دلم براي اين دوران شيرين تنگ ميشه .يادمه  پنجشنبه بود آماده شده بوديم بريم بيرون و شبم قراربودبا خانواده شوهرواسه شام بريم پارك مهدي يه بي بي چك گرفته بود از اونجا كه زياداميدوار نبودم ولي خوب امتحانش كردم و با كمال ناباوري دو خط قرمز ظاهر شد از خوشحالي جيغ كشيدم و ...اول از همه به مامانم زنگ زدم و خبر دادم ولي گفتم به كسي نگه تا آزمايش بدم.كلا برنامه بيرون رفتن كنسل شدوبه پيشنهاد مهدي رفتيم آزمايشگاه بعديك ساعت جواب آزمايش حاضر شد بله من داشتم مادر ميشدم خيلي لحظه شيريني بودبه مامانم گفتم و اونم كلي خوشحال شد بعدش يه جعبه شيريني گرفتيم و رفتيم پارك و اونجا اين خبررو به همه داديم.پریسا دنیای شکلک ها   www.sheklakveblag.blogfa.com/

 

 

 

روزاي اول مثل هميشه بودم و تغييري نكردم يه كم نگران بودم كه نكنه...هفته 7بود كه رفتم ملاير و واسه اولين بار رفتم سونوگرافي كه ديدم بله قلب خوشگلت تشكيل شده و ضربان داره. كلا خيالم راحت شد.از دو ماهگي علائم بارداري شروع شداز بوي يخچال بذم ميومدبه نظرم همه يخچالا بو ميدادن از مرغ ماكاروني قارچ متنفر بودم ولي با تمام اين اوضاع واسه مهدي غذادرست ميكردم و خودم نميخوردم تو اين مدتم 4كيلو لاغر شدم.

 

پریسا دنیای شکلک ها   www.sheklakveblag.blogfa.com/

 

 

ماه چهارم شد و كم كم اين حالتها از بين رفت وخداروشكر هيچ مشكلي نداشتم تا هفته 18كه فهميدم خدا يه دختربهم هديه داده كه اون لحظه اشك شوق ريختم چون عاشق دخترم آخه به قول مامانم دختر همدم مادره مخصوصا واسه من كه اينجا تنهام و كسي رو ندارم.

پریسا دنیای شکلک ها   www.sheklakveblag.blogfa.com/

 

دلم واسه اين روزا تنگ ميشه .واسه هر روزصبح كه بعد از صبحانه با دخملم حرف ميزدم تا بيدار بشه اونم با يه تكون خوشگل نشون ميداد كه بيداره و بهم سلام ميكرد و منم خدا رو شكر ميكردم واسه لحظه لحظه بودن با دخترم.ولي ميدونم خيلي شيرين تره وقتي بغلش كنم وبه صورت ماهش نگاه كنم.

 

پریسا دنیای شکلک ها   www.sheklakveblag.blogfa.com/

 

 

اين نه ماه با تموم روزاي خوبش داره تموم ميشه ميخوام از شوهر خوبم عشقم نفسم بهترين دوستم و يار زندگيم بگم كه از روز اول تا الان كنارم بود و نذاشت لحظه اي ناراحت باشم و دوري خانوادم رو احساس كنم روزايي كه ناراحت بودم و دلم ميگرفت دلداريم ميداد  پا به پاي خوشحاليام شاد بود هر چي كه فكر ميكرد نيازه واسه من و دخترش فراهم كرد.مهدي جونم دوستت دارم و من و دخترت عاشقتيم.پریسا دنیای شکلک ها   www.sheklakveblag.blogfa.com/

 

 

 

خدا جونم ازت ميخوام كمكمون كني تا بتونيم از اين نعمتي كه بهمون دادي خوب نگهداري كنيم و ازپسش بر بيايم.

پریسا دنیای شکلک ها   www.sheklakveblag.blogfa.com/

 

 

 

 

پسندها (9)

نظرات (13)

مامان دینا
5 خرداد 93 13:06
چه حس شیرینی هست لحظه ای بچه رو برای اولین بار می بینی صدای گریه اش رو واسه اولین بار می شنوی اولین بار بغلش می کنی و اولین بار شیر می دی ..... امیدوارم این لحظه های شیرین وبه یاد ماندنی رو هر چه زودتر با مهنا خانوم تجربه کنی و واسه ما بنویسی
مامان مهنا
پاسخ
ممنونم عزيزم
ღمامان پرنسسღ
5 خرداد 93 14:03
عزیزم خدارو شکر این 9 ماه و به خوبی و خوشی سپری کردی امیدوارم هفته ی دیگه به سلامتی مهنا جون خوشگل رو بغلت بگیری.مادر شدن حس خیلی خوبیه امیدوارم همه ی خانوما این حس شیرین رو تجربه کنن. خانومی موقع زایمان منو هم دعا کن
مامان مهنا
پاسخ
سلام ممنونم چشم عزيزم شماهم منو دعا كنين
آیداکوچولو
5 خرداد 93 15:27
سلام دوست کوچولوی من سفر خوبی رو برات آرزو میکنم یه مامان وبابای خوب ومهربون بی صبرانه منتظرت هستند پس بدون هیچ نگرانی از دنیای جدید به آغوششون بیا
ژاله مامان آیدl
5 خرداد 93 18:31
مامانی دوست داری اتاق نینی شیک و تک باشه یه سری به کادو نمدی بزن kadonamadi.blogfa.com حلقه اسم ، آویز ،گیفت تولد ، گیفت دندونی ، گیفت عید .... هر کدی که دوست داشتی برام تو سایت پیغام بزار تا قیمتشو بگم آدرس ایمیل یا وب سایتتم حتما برام بنویس
♥ مامان مهیلا ♥
5 خرداد 93 20:20
سلام مامان مهنا جون دیگه داری به پایان 9 ماه انتظار میرسی وقتی مهنا جون رو بغل کنی میفهمی چه حسی داری و وقتی بهش برای اولین بار شیر میدی اون موقع میفهمی که واقعا مامان شدی ودخملت پیشته قدر این هفتت و بدون موفق باشی
مامان شهناز
6 خرداد 93 15:31
سلام مامانی مهنا به امید خدا این هفته هم به خوبی تموم بشه مهنا جون سالم و سلامت بیاد خونتون.دقیقا میفهمم این روزا چه حالی داری عزیزم. ایشالا به شادی تموم بشه.
ترنم
7 خرداد 93 10:13
سلام عزیزم چه حسهای قشنگی داشتی و چقدر قشنگ نوشتی ایشالله با دنیا اومدن دخترت زندگیت شاد تر بشه سلام ممنونم
مامان حبه قند
7 خرداد 93 10:36
انشاله همیشه عشقتون پایدار باشه و پاینده باشی. عزیزم از خدا میخوام نی نی رو بسلامت تو بغلت بگیری.
مامان مهنا
پاسخ
ممنونم عزيزم
مامان بهراد
7 خرداد 93 14:20
سلام عزیزم انشالاکه این 6 روز هم به سلامتی بگذره اونوقت مهنا جون رو با تموم عشقت در آغوش بگیری الان میشه گفت شرایط ما عین هم هستش با 4 روز اختلاف در دیدن نی نی هامون.ایشالا زایمان خوبی داشته باشی.
مامان مهنا
پاسخ
سلام خانومي بله ني ني هامون همسن هستند انشالله كه هردو به سلامتي به دنيا بيان
مامان علی
8 خرداد 93 11:51
قدر این روزها رو بدون.من از الان دلتنگ بارداربم..انشالله بزودی نی نی تو بغل میکنی
مامان خانمی
8 خرداد 93 12:52
وای دیگه چیزی نمونده ها آخ جون
نهال
8 خرداد 93 16:24
سلام گلم خوبی؟ مهنا نانازی خوبه؟
مامان مهنا
پاسخ
سلام ممنونم عزيزم
ترنم
11 خرداد 93 8:18
سلام عزیزم چه خبر؟ مهنا جون دنیا اومده؟ خبرشو بهمون بده
مامان مهنا
پاسخ
سلام عزيزم نه هنوز