ديداربا خانوم دكتر
سلام فرشته كوچولوچطوري ناناسم
امروزنوبت دكترداشتم و بعدازظهرمنتظر بابايي بودم تابياد وباهم بريم اخه امروز قرار
بودخانوم دكتر بهمون بگن كه فرشته كوچولومون كي ميادواز حا ل و احوالش تو دل
مامانيش بگهمثل هميشه مطب شلوغ بود وبعدازكمي انتظار رفتم پيش
خانوم دكتراول كه صداي قلب نازت رو شنيدم بعدم كه سر كوچولوتو ديدم
سن بارداريم رو يه هفته كمتر زد آخه من فكر ميكردم تو هفته 36 هستم ولي
دستيار دكتر سن دقيقت رو هفته وروزحساب كردعيب نداره يه هفته ديگه ام مياد روش مهم اينه كه دخملم خوب رشد
كنه و به موقع به دنيا بياد
تاريخ زايمانم برام زدخرداد ماه
قرار شددو روز قبلش دوباره برم پيش خانوم دكتر تا معرفي نامه بيمارستان رو
بهمون بده ديگه ام برام سونو ننوشت و گفت سونوهات كامله ولي من دلم ميخواد
بازم ببينمت و از حال و احوالت تو دلم با خبر بشم
دختر نازم چند روز ديگه بيشتر نمونده تا بياي و من وبابايي رو ازتنهايي در بياري
ازخدا ميخوام اين روزاي آخرم مثل هميشه مراقبمون باشه وبه خوبي بگذره