اولین سفرمهناگلی بااتوبوس
چندروز بود توفکرم افتاده بود که یه سربریم ملایر و دیداری تازه کنیم ولی خوب بابایی موقعیتش رونداشت که ماروببره ازطرفیم دلم میخواست تاقبل ازعید حتما یه سر بریم بااتوبوس هم همش میترسیدم که شما اذیت بشی و سختت باشه دیگه دلو زدم به دریا وبه بابایی گفتم برامون بلیط اتوبوس بگیره جمعه ۱۴بهمن ساعت ۱۰صبح باهم دیگه اومدیم ترمینال و سواراتوبوس شدیم و این شد اولین سفر دونفره مامان و دخملی برات جالب بود و ازاتوبوس خوشت اومده بود طی مسیرم اصلا اذیت یابهانه گیری نکردی و توراه هم ازدیدن برفا ذوق میکردی ولی هم چنان حالت بده و سرمای بدی خوردی و شبا خیلی سرفه میکنی عزیزم دکتربردمت و داری دارو میخوری فعلا تاچندروز اینجا هستیم و میریم خونمون و عید باز میایم
اینم عکس شما توترمینال و اتوبوس
واینجا هم حیاط خونه بابابزرگ
اینم عکس شما توترمینال و اتوبوس
واینجا هم حیاط خونه بابابزرگ
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی