23ماهگی و بابای پوشک
عسل مامان از خیلی وقت پیش علاقه زیادی به دستشویی رفتن نشون میدادی و هرکس میرفت اون تو دنبالش میرفتی ولی من همش میگفتم زوده و اول باید ازشیربگیرمت که این پروژه رو عقب انداختم ازشیرکه گرفتمت دیدم امادگیش رو داری و خیلی دوست داری دستشویی بری برات یه صندلی جیش گرفتم و از روز 18اردیبهشت صبح که ازخواب بیدارشدی دیگه پوشکت نکردم که اگه موفق شدم ادامه بدم اگه نه که بزارم چندماه بعد و بردمت دستشویی دفعه اول و دوم تو شلوارت جیش کردی ولی دفعه های بد یاد گرفتی و بدون اینکه من ببرمت خودت جیشتو میگفتی شبم واسه اطمینان پوشکت میکردم که دیدم تاصبح جیش نمیکتی و خشک هست خلاصه اینکه با پوشکم خداحافظی کردی و الان یه دختر مستقل هستی عشق مامان خیلی کلمه های بیشتری میگی حرف زدنت خیلی بهتر شده هرچی که دمه دستت باشه میاری و میگی مامام بیا به ماست میگی ناس و هروقت میگم بابا کجا رفته میگی رفته ناس بخره همچنان موقع غذا خوردنت باید با لب تاب کلیپ ببینی اگه مهمونی باشیم گرسنه میمونی و من همیشه میگم کی میشه خودت غذا بخوری این ماهم که تولد دوسالگیته و منم درتدارک تولدتم ولی هنوز تصمیم نگرفتم مهمونم دعوت کنم یا سه تایی باشه چشنمون و اخرماهم میبرمت اتلیه انشااله دوستت دارم نازگلم