مهنا زندگی مامان و بابامهنا زندگی مامان و بابا، تا این لحظه: 9 سال و 10 ماه و 23 روز سن داره
مامانيماماني، تا این لحظه: 34 سال و 8 ماه و 20 روز سن داره
باباييبابايي، تا این لحظه: 37 سال و 4 ماه و 23 روز سن داره

مهنـــــا زندگـــ ـی مــامــان و بــابــا

۴۷ماهگی

سلام دردونه مامان یه ماه دیگه گذشت و شما بزرگتر وخانم تر شدی اصلا باورم نمیشه تایه ماه دیگه ۴سالت تموم میشه انگار همین دیروز بود که برای اولین بار بغلت کردم جدیدا ازم میخوای که برات داداش یا خواهر بیارم اخه قبلا اصلا ازبچه خوشت نمیومد و همش مخالفت میکردی عزیز دلم روزای بهاریمونو باهم سرمیکنیم بعضی روزاباهم میریم پارک نزدیک خونمون و اونجا حسابی بازی میکنی [img:AgADBAADO6wxGy0MaVMgM2cE3oTG929AnRoABGv9hll1TdIOjWsBAAEC] بقیه عکسات رو ریختم لب تاب دیگه ببخشید پست بعد میام با عکسای تولدت ...
15 ارديبهشت 1397

۴۶ماهگی و سال ۹۷

L€¥L@: سلام دخترعزیزم سال ۹۷ هم ازراه رسید و سال ۹۶باهمه خاطرات خوب و بدش تموم شد انشالله که امسال سال خوبی برامون باشه ... ۲۸اسفند همراه بابایی رفتیم ملایر و سال تحویل خونه بابای بابایی بودیم و شما عیدی گرفتی فرداشم که همگی رفتیم خونه ی فامیل عید دیدنی و ۴ فروردین بابا برگشت اهواز و ماموندیم خونه عزیز و ۸عید جشن امیرحسین کوچولو بود که خیلی خوش گذشت شماهم حسابی بادختردایی ها و پسر دایی ها بازی کردی و بهت خوش گذشت .... سیزده بدرم رفتم باغ دایی من توروستا که بازم اونجا همه فامیل جمع بودن و شماهم تا دلت خواست خاک بازی کردی وفرداشم همراه بابایی برگشتیم خونمون واما چندتا ازعکسای این ماه شما       &nb...
16 فروردين 1397

۴۵ماهگی

L€¥L@: سلام عزیزم دخترنازم ۴۵ماهه شدی الان ماه اسفند هست و همه درتکاپوی استقبال ازبهار هستن خیابونا و بازارها شلوغ و مردم درحال خرید کردن هستن ماهم گاهی بیرون میریم و مشغول خرید هستیم هواهم که اینجا کاملا بهاری هست و داریم روبه گرما میریم ...انشالله امسال سال خوبی برای همه و ما باشه و کنارهم خوب و شاد باشیم L€¥L@: واما ازعشق شما به شخصیت کارتونی اناوالسا بگم 🙄که هرچی هرجا میبینی میگی برام بخر السا بخر کیف السا برات خریدم گفتی کفششم بخر چندوقت پیشم بابابایی رفتی اسباب بازی فروشی و عروسکش رو خریدی عاشق کارتون سگ های نگهبان هستی و همیشه میگی مامان ساعت فور4سگهای نگهبان میده و خیلی بادقت نگاش میکنی    ...
14 اسفند 1396

اولین سفرمهناگلی بااتوبوس

چندروز بود توفکرم افتاده بود که یه سربریم ملایر و دیداری تازه کنیم ولی خوب بابایی موقعیتش رونداشت که ماروببره ازطرفیم دلم میخواست تاقبل ازعید حتما یه سر بریم بااتوبوس هم همش میترسیدم که شما اذیت بشی و سختت باشه دیگه دلو زدم به دریا وبه بابایی گفتم برامون بلیط اتوبوس بگیره جمعه ۱۴بهمن ساعت ۱۰صبح باهم دیگه اومدیم ترمینال و سواراتوبوس شدیم و این شد اولین سفر دونفره مامان و دخملی برات جالب بود و ازاتوبوس خوشت اومده بود طی مسیرم اصلا اذیت یابهانه گیری نکردی و توراه هم ازدیدن برفا ذوق میکردی ولی هم چنان حالت بده و سرمای بدی خوردی و شبا خیلی سرفه میکنی عزیزم دکتربردمت و داری دارو میخوری فعلا تاچندروز اینجا هستیم و میریم خونمون و عید باز میایم ا...
16 بهمن 1396

۴۴ماهگی

۴۴ماهه شدی گلم .برف و سرما توکشور شروع شده وشهرماهم یه کمی سرد شده ولی هنوز بارون نیومده خیلی دوست داری برف بازی کنی و ادم برفی درست کنی ولی خوب فعلا دسترسی به برف نداریم عزیزدلم این ماه حروف انگلیسی رو هم یاد گرفتی و باشعرواهنگ‌میخونیشون و ازرو نوشته تکرارشون میکنی هم چنان مغروری و زیاد باکسی خودمونی نمیشی جمعه گذشته رفتیم ابادان و برای شما یه میز تحریر خوشگل خریدیم که خیلی دوسش داری و روش میشینی و نقاشی میکشی کمترازدوماه دیگه ام عیده و کم کم میخوایم بریم خرید عید و این روزا حال و هوای قشنگی داره . دیروز رفتیم خانه بازی کلی بازی کردی و بهت خوش گذشت ولی امروز باسرماخوردگی و صدای گرفته ازخواب بیدارشدی بهت دارو دادم انشالله زودی حالت بهتربش...
12 بهمن 1396

43ماهگی

L€¥L@: عشق کوچولوم ۴۳ماهه شدی ... این ماه اعداد انگلیسی رو باهات کارکردم و ماشالله بادوبار تکرار یادشون گرفتی کلی شعرخوشگلم بلدی ولی واسه همه کس نمیخونی یه کم خجالتی و درون گرا شدی بیشتر دوست داری باخودت وقت بگذرونی ... وقتی کسی برات هدیه ایی میخره بعدا یادت میاد میای و به من میگی مامانی ازش تشکر کن امتحانای بابایی شروع شدن و ماپارسال این موقع رفتیم خونه عزیز ولی امسال به خاطر کارامون موندیم خونه و بابایی میره تواتاق شما هم اصلا مزاحمش نمیشی ماشالله دختر فهمیده ایی هستی اتاقت تقریبا تکمیل شده و خیلی دوسش داری و همیشه مرتب نگهش میداری ...
25 دی 1396

یلدای ۹۶

سلام دختر خوشگلم ۲۹اذر ماه اثاث کشی کردیم و به یه خونه جدید اومدیم خونه خودمون رو اجاره دادیم تواین‌خونه شما اتاق داری و ازاین بابت خیلی خوشحالی ویه عالمه خاطره خوب روتواون خونه پشت سر گذاشتیم اولین خونه من و بابایی که باهم زندگیمونو شروع کردیم و شما به دنیا اومدی اولین خاطره هات همه تواون خونه بودن ولی دیگه برامون کوچیک بود عزیز جون برات یه قالیچه کیتی خریدن که خیلی دوسش داری .یلدا هم که عزیز و بابابزرگ مهمونمون بودن شما لباس پوشیدی و همش میگفتی بریم خونه یلدا اینم عکس شما شب یلدا چون مشغول اثاث کشی بودیم نشد زیاد تدارک ببینیم ...
5 دی 1396

۴۲ماهگی و تولد بابایی

سلام خانمی امروز تولد بابایی رو برگزارکردیم باهم دیگه اماده شدیم رفتیم کیک خریدیم و یه یادداشتم برای بابایی گذاشتیم که بیاد رستوران .سوپرایز شد و شما هم بابابایی شمع ها رو فوت کردی بعدم که غذای مورد علاقه شما پیتزارو خوردیم و اومدیم خونه تولدت مبارک بابایی مهربون 🤗...
13 آذر 1396

عکسهای جا مونده😁

دخترم امروز میخوام عکسای جامونده ازماهگردای قبلت روبزارم انشالله که تنبلی روکناربزارم ازاین به بعد به موقع وبلاگت رواپ کنم اول عکسای ۲۷ ۲۸ و ۲۹ماهگی عکسهای ۳۰ ۳۱ و۳۲ماهگی عکسهای ۳۴ و ۳۵ماهگی ۳۶ماهگی و تولدت ۳۷ و ۳۸ماهگی ...
13 آذر 1396